[fusion_builder_container hundred_percent=”no” equal_height_columns=”no” menu_anchor=”” hide_on_mobile=”small-visibility,medium-visibility,large-visibility” class=”” id=”” background_color=”” background_image=”” background_position=”center center” background_repeat=”no-repeat” fade=”no” background_parallax=”none” parallax_speed=”0.3″ video_mp4=”” video_webm=”” video_ogv=”” video_url=”” video_aspect_ratio=”16:9″ video_loop=”yes” video_mute=”yes” overlay_color=”” video_preview_image=”” border_color=”” border_style=”solid” padding_top=”” padding_bottom=”” padding_left=”” padding_right=”” type=”flex”][fusion_builder_row][fusion_builder_column type=”1_1″ layout=”1_1″ background_position=”left top” background_color=”” border_color=”” border_style=”solid” border_position=”all” spacing=”yes” background_image=”” background_repeat=”no-repeat” padding_top=”” padding_right=”” padding_bottom=”” padding_left=”” margin_top=”0px” margin_bottom=”0px” class=”” id=”” animation_type=”” animation_speed=”0.3″ animation_direction=”left” hide_on_mobile=”small-visibility,medium-visibility,large-visibility” center_content=”no” last=”true” min_height=”” hover_type=”none” link=”” border_sizes_top=”” border_sizes_bottom=”” border_sizes_left=”” border_sizes_right=”” first=”true” type=”1_1″][fusion_text]
چه کسی می داند نگرانی چیست و چگونه بوجود می اید؟
[/fusion_text][fusion_imageframe image_id=”643|medium” max_width=”” style_type=”” blur=”” stylecolor=”” hover_type=”liftup” bordersize=”” bordercolor=”” borderradius=”” align=”center” lightbox=”no” gallery_id=”” lightbox_image=”” lightbox_image_id=”” alt=”” link=”” linktarget=”_self” hide_on_mobile=”small-visibility,medium-visibility,large-visibility” class=”” id=”” animation_type=”” animation_direction=”left” animation_speed=”0.3″ animation_offset=””]https://zemzemeyezendegi.com/wp-content/uploads/2020/10/unnamed-6-300×171.jpg[/fusion_imageframe][fusion_text columns=”” column_min_width=”” column_spacing=”” rule_style=”default” rule_size=”” rule_color=”” hide_on_mobile=”small-visibility,medium-visibility,large-visibility” class=”” id=””]
شاید هم نه یک احساسی است که باید همراه ما باشد مثل حس لامسه ,و شاید هم
ما برای داشتن احتیاط در روند زندگی باید مجهز به این خصلت همیشه نگرانی باشیم؟
و یا این که هیچ کدام از این ها نیست و یک عادت ذهنی ناسالم و مخرب است؟
شما فکر می کنید کدام یک از این گزینه ها باشد ایا فکر میکنید نگرانی مادرزادی است و ما همراه با این به اصطلاح ژن متولد شده ایم؟اگر جزء این دسته از افراد هستید که باور دارند با خصلت نگرانی به دنیا آمدهاند باید بگویم که کاملاً در اشتباه هستید.
نگرانی چیزی جز یک عادت ناسالم و مخرب ذهنی نیست که هر انسانی با گذر زمان در زندگی خود آن را جز عادت هایش ساخته یا بهتر است بگوییم یک عادت اکتسابی است و همانطور که در مقاله های قبل راجع به عادت ها صحبت کردیم این موضوع را متوجه شدیم که عادت ها اکتسابی هستند و می توان آنها را تغییر داد پس وقتی که نگران یک عادت است و خودمان را اکتسابی به دست آوردهایم میتوانیم با مرور زمان با کارکردن بر رویش آن را از ذهنمان بیرون کنیم.
و برای همیشه این عادت مخرب را ریشه کن کنیم.
کسانی که همیشه نگران هستند و از این عادت مخرب رنج می برند باید به این موضوع آگاه باشند که با یک مسئله جدی طرف هستند که در صورت ادامه یافتن به صورت بیماری ها در جسم و ذهن آنها ظاهر خواهد شد.
دکتر اسمایلی بلانتون که یک روانشناس برجستهای است. گفته است که
(نگرانی طاعون وحشتناک قرن جدید است)
وی در ادامه عنوان می کنم در کتاب قدرت مثبت فکر اندیشی نوشته نورمن وینسنت خواندم که عنوان کرده بودند نگرانی کشندهترین و موذی ترین بیماری انسان است تعداد زیادی از این هشدار ها که راجع نگرانی وبیماری داده شده است را خواندهام گه آوردن آنها در این مقاله امکان پذیر نبود.
فقط این جمله را از یک پزشک معروف افزون بر جمله های قبلی می گویم تا به اهمیت موضوع ( عادت نگرانی) پی ببرید.
( علت بیماری هزاران نفر جز نگرانی نیست)
امیدوارم اهمیت موضوع برایتان روشن شده باشد اگر شما هم جزء این هزاران نفر هستید یا جز افرادی هستید که با نگرانی همیشگی درگیر هستید در ادامه همراه من باشید
در همین ابتدا به شما میگویم از خواندن این مطالب نترسید و دلسرد نشوید زیرا همانطور که در ابتدا خواندید نگران یک عادت ذهنی است و شما می توانید با تمرین و ممارست آن را ریشه کن کنید و یک عادت خوب ذهنی دیگر جایگزین این عادت ذهنی مخرب بسازید.
و اما راه کارهایی که میتوانید با استفاده از آنها نگرانی های تان را در وهله اول کاهش دهید و بعد در ادامه آنها را ریشه کن کنید.
شاید الان این سوال برایتان پیش بیاید که چرا از همان اول ریشهکن نکنیم چرا گفتید اول کاهش دهید و بعد ریشهکن کنید؟
[/fusion_text][fusion_imageframe image_id=”644|medium” max_width=”” style_type=”” blur=”” stylecolor=”” hover_type=”liftup” bordersize=”” bordercolor=”” borderradius=”” align=”center” lightbox=”no” gallery_id=”” lightbox_image=”” lightbox_image_id=”” alt=”” link=”” linktarget=”_self” hide_on_mobile=”small-visibility,medium-visibility,large-visibility” class=”” id=”” animation_type=”” animation_direction=”left” animation_speed=”0.3″ animation_offset=””]https://zemzemeyezendegi.com/wp-content/uploads/2020/10/1663018_509-300×249.jpg[/fusion_imageframe][fusion_text columns=”” column_min_width=”” column_spacing=”” rule_style=”default” rule_size=”” rule_color=”” hide_on_mobile=”small-visibility,medium-visibility,large-visibility” class=”” id=””]
تصورکنید باغی بزرگ دارید که در وسط این باغ درخت کهنسال و تنومند وجود دارد درختی که به وجود آن عادت کرده اید. روزی به علت وجود مسئلهای مجبور می شوید که این درخت را قطع کنید برای همین به متخصص این موضوع مراجعه میکنید و از او می خواهید که این مشکل را را برای شما حل کند.
درختی که به وجودش عادت کرده بودید این ک باعث به وجود آمدن مسئله آزار دهنده در باغ شده است و شما باید آن را قطع کنید.
صصین با ارهبرقی هایشان وارد باغ شما میشوند و به سراغ آن درخت می روند آنها اول از درخت بالا می روند و شاخه های کوچک را اره می کنند و بعد به سراغ شاخه های کمی قطورتر این کار را تا زمانی ادامه میدهند که فقط یک تنه بزرگ درخت در وسط باغ شما باقی می ماند و وقتی به اینجای کار رسیدند در وهله آخر به سراغ تن می روند و آن را قطع می کنند.
به نظرتان چرا از همان ابتدا به سراغ تنه نرفتند؟
اگر از همان اول به سراغ تنهدرخت می رفتند و شاخه های بیشمار آن درخت را قطع نمی کردند زمان فرو افتادن آن درخت چه اتفاقی رخ میداد افتادن آن درخت به درخت های اطراف و هر آنچه که در آن گوشه کنار بود آسیب
میزد.
و حالا این داستان درخت را با ریشه کن کردن نگرانی های تان مقایسه کنید به این نتیجه می رسیم که اگر به یکباره این کار را انجام دهیم به خودمان آسیب وارد می کنیم چه بسا در ادامه این کار به مشکل بر بخوریم و شاید هم در نصفه نیمه را کار را رها کنیم و به عادت قبلی همان نگرانی برگردیم.
حال که موضوع برای من مشخص شد و متوجه شدیم که باید قدم به قدم پیش برویم بهتر است سراغ قطع کردن درخت نگرانیهای مان برویم.
اولین کاری که باید انجام دهیم این است که به خودمان بگوییم نگرانی یک عادت ذهنی است و من می توانم هر عادتی را با تمرین و تکرار تغییر بدهم. اگر خودمان به این موضوع واقف باشیم که یک عادت ذهنی بیش نیست این موضوع کمک میکند برای رفع آن راه حلی پیدا کنیم یا حداقل زمانی که دچار نگرانی می شویم به خودمان یادآوری کنیم که این را خودمان در ذهن خودمان به وجود آورده ایم پس می توانیم خودمان هم مهارش کنیم.
۲_ تمرین خالی کردن ذهن را انجام دهید این تمرین که بسیار فوق العاده است و انجام آن نتیجه ای عالی به دنبال دارد باید روزی سه بار انجام شود.
روزی سه بار به مدت ۵ دقیقه با خودتان خلوت کنید ذهنتان را تصور کنید که مانند بادکنکی پر است و شما می خواهید آن را خالی کنید سر بادکنک را شل کنید و اجازه بدهید آرامآرام تمام این نگرانی ها از بادکنک ذهنتان به بیرون بروند بر روی هیچ چیزی جز این تمرکز نکنید فقط شاهد خالی شدن این بادکنک باشید برای اینکه این تمرین بهتر جواب بدهد توصیه می کنم که شب قبل از اینکه به خواب عمیق فرو روید حتماً این کار را انجام دهید تا در زمان خواب ذهن ناخودآگاهتان بر روی هیچ نگرانی متمرکز نشود بلکه با آرامش به بهتر خوابیدن شما کمک کند.
۳_ایمان به رهایی از شر نگرانی را تقویت کنید
اگر نگرانی شما ادامه پیدا کند به مرور زمان شما به یک آدم دلواپس تبدیل می شوید پس با تمرین عادتیم آنکه متضاد نگرانی و حتی قوی تر از آن است هر روز صبح قبل از بلند شدن از رختخواب کمی در جای تان دراز بکشید کلمات مثبتی که شما را سرشار از حس خوب می کند تکرار کنید و با خود بگویید که من ایمان دارم همه اتفاقهای خوب برای من رخ خواهند داد. به خودتان مژده بدهید که با ایمانی که دارم از تمام نگرانی هایم رها خواهم شد و این کلمات مثبت را با خود چند بار تکرار کنید.
۴_ جملات مثبت جایگزین جملات منفی کنید.
چیزی که باعث به وجود آمدن نگرانی در شما شده است صحبت کردن در مورد موارد منفی بوده است برای این جملات منفی جملات جایگزین مثبت پیدا کنید و با قاطعیت و امیدواری راجع به آنها صحبت کنید به طور مثال به جای اینکه بگویید امروز روز بسیار بدی است در عوض با قاطعیت بگویید امروز روز باشکوهی خواهد بود و من در امروز بهترین خودم هستم.
۵_ محفل های تان را عوض کنید.
شاید تا به امروز با انسانهای در ارتباط بودید که با آنها مدام راجع به نگرانی هایتان صحبت میکردید از این لحظه به بعد باید سعی کنید که درگفتگوهای نگرانکننده شرکت نکنید و اگر کسی از دوستان شما گفتگوی نگران کننده ای را آغاز کرد شما جمله ای را که حاکی از ایمان است بگنجانید
یک فردی که با بدبینی صحبت می کند می تواند تمام افراد حاضر در آن گروه را به منفی بافی مبتلا کند شما جزو آن دسته از افرادی باشید که با به کار بردن جملات خوب فضای ناامیدکننده را کنار میزند و کاری میکند که همه احساس امید و شادی کنند.
۶ _بذرهایی که در ذهنتان کاشته اید را عوض کنید.
کلمات قدرت بسیار زیادی دارند یکی از دلایلی که شما آدم نگرانی هستید این است که مدام کلمات ناامید کننده به کار می برید کلماتی که همه نگرانی را متولد می کنند بیاموزیم کلمات که همان بذرهای ما هستند را به درستی انتخاب کنیم این کلمات را دوباره و دوباره تکرار کنیم تا جایی که این کلمات و جملات افکار خلاق ضمیر ناخودآگاه شما را اشباع کنند با کاشتن این کلمات امیدوار کننده امیدواری و شادی را درو خواهید کرد.
۷_ رابطه های دوستی تان را عوض کنید.
با افراد امیدوار رابطه دوستی برقرار کنید خودتان را با دوستان احاطه کنید که مثبت اندیش هستند ایمان دارند و به فضای خلاقی برای شما به وجود می آورند.
۸_به دیگران هم بیاموزید.
از راههایی که آموختههای هر فرد بیشتر در ذهنش می ماند این است که دانش پژوه دانشهای آموخته اش را به دیگران هم بیاموزد. افرادی که عادت نگرانی های شان را می بینید کمک کنید که نگرانی هایشان را کنار بگذارند با کمک کردن به آنها به خودتان هم کمک می کنید به این وسیله که تکرار این موضوع باعث ماندگاری در ذهن تان می شود و همیشه به خودتان یادآوری می کنید که نگرانی یک عادت ذهنی است و من می توانم آن را از خودم دور کنم.
۱۰ _تصور کنید خدا با شما گام بر می دارد.
تصور کنید که هر روز عمرتان را با شراکت و دوستی با خداوند میگذرانید اگر واقعاً خداوند در کنار شما راه برود آیا باز هم نگران خواهید بود یا از چیزی می ترسید؟ خب بنابراین به خودتان بگویید او با من است با صدای بلند بگویید من همیشه باتو هستم بعد از این جمله را عوض کنید و بگویید حالا او با من است هر روز سه بار با صدای بلند و لحن مطمئن تکرار کنید و ایمان داشته باشید که خداوند با شما است و جای هیچ نگرانی در زندگی وجود ندارد.
امیدوارم با خواندن این مقاله بتوانید نگرانی را برای همیشه ریشه کن کنید و ایمان دارم که این کار انجام شدنی است.
[/fusion_text][/fusion_builder_column][/fusion_builder_row][/fusion_builder_container]