[fusion_builder_container hundred_percent=”no” equal_height_columns=”no” menu_anchor=”” hide_on_mobile=”small-visibility,medium-visibility,large-visibility” class=”” id=”” background_color=”” background_image=”” background_position=”center center” background_repeat=”no-repeat” fade=”no” background_parallax=”none” parallax_speed=”0.3″ video_mp4=”” video_webm=”” video_ogv=”” video_url=”” video_aspect_ratio=”16:9″ video_loop=”yes” video_mute=”yes” overlay_color=”” video_preview_image=”” border_color=”” border_style=”solid” padding_top=”” padding_bottom=”” padding_left=”” padding_right=”” type=”flex”][fusion_builder_row][fusion_builder_column type=”1_1″ layout=”1_1″ background_position=”left top” background_color=”” border_color=”” border_style=”solid” border_position=”all” spacing=”yes” background_image=”” background_repeat=”no-repeat” padding_top=”” padding_right=”” padding_bottom=”” padding_left=”” margin_top=”0px” margin_bottom=”0px” class=”” id=”” animation_type=”” animation_speed=”0.3″ animation_direction=”left” hide_on_mobile=”small-visibility,medium-visibility,large-visibility” center_content=”no” last=”true” min_height=”” hover_type=”none” link=”” border_sizes_top=”” border_sizes_bottom=”” border_sizes_left=”” border_sizes_right=”” type=”1_1″ first=”true”][fusion_text]
در ان مقاله می خواهیم راجع خشم صحبت کنیم
[/fusion_text][fusion_imageframe image_id=”589|medium” max_width=”” style_type=”” blur=”” stylecolor=”” hover_type=”liftup” bordersize=”” bordercolor=”” borderradius=”” align=”center” lightbox=”no” gallery_id=”” lightbox_image=”” lightbox_image_id=”” alt=”” link=”” linktarget=”_self” hide_on_mobile=”small-visibility,medium-visibility,large-visibility” class=”” id=”” animation_type=”” animation_direction=”left” animation_speed=”0.3″ animation_offset=””]https://zemzemeyezendegi.com/wp-content/uploads/2020/08/ra4-6910-300×188.jpg[/fusion_imageframe][fusion_text columns=”” column_min_width=”” column_spacing=”” rule_style=”default” rule_size=”” rule_color=”” hide_on_mobile=”small-visibility,medium-visibility,large-visibility” class=”” id=””]
خشم لایه رسوبی دیگری است است که بر روی معدن گرانقدر ما می نشیند و مانع از این می شود که ما از طلای درونی خود استفاده کنیم.
در نگاه اول خشم یک هیجان است یک احساس است هیجانی ناخوشایند اما طبیعی و ضروری برای انسان می باشد
خشم میزان قابل توجهی از انرژی انسان را میگیرد ختم تهدیدی جدی برای هر شخص در روابط و شغل او را پدید می آورد کشف فرصت اینکه انسان بتواند با اطرافیان خود روابط خوبی را ایجاد کند را سلب می کند دلایلی که انسان را خشمگین میکند علت برانگیخته شدن هیجان خشم در افراد و موقعیت های مختلف متفاوت است .
شاید فکر کنید یک فرد فقط می تواند از دست دیگران و خشمگین شود در حالی که اینگونه نیست ما گاهی هم از دست خودمان خشمگین هستیم و همین خشم باعث بروز هیجانات بعد از خشم می شود
بیایید قبل از اینکه وارد کلیت خشم بشویم مرحله های تشکیل خشم را مرور می کنیم مرحله اول خشم و رنجش است رنجش از خودمان یا دیگران است وجود مسئله حل نشده در خودمان یا از طرف اطرافیان که گاهی می تواند به حق باشد و گاهی هم به ناحق و به خاطر انتظار خارج از وظیفه شخص است و ما به ناحق از آن شخص انتظار داریم در ما به وجود می آید اگر این رنجش حل نشده باقی بماند و ما کاری برای حل شدن آن انجام ندهیم وارد مرحله دوم که ناکامی است می شود فرد که انتظارش برآورده نشده و در او تبدیل به رنج شده احساس ناکامی می کند بله مرحله دوم تشکیل خشم بعد از رنجش ناکامی است و بعد از گذشت زمان این ناکامی تبدیل به خشم می شود و برای همیشه در شخص باقی می ماند که این خشم در مرحله بعدی حزب تبدیل شده و در مرحله بعد اگر باز حل نشده باقی بماند به صورت خشونت خود را نشان می دهد.
در این قسمت می خواهیم به خشم از خود بپردازیم
همانطور که گفتم گاهی انسان از خودش هم خشمگین میشود خشمی که در ابتدا یک رنجش بوده رنجشی که از خودمان داشتیم هایی که از کودکی تاکنون در ما به وجود آمده اند و چون حلنشده باقی ماندهاند با مرور زمان به خشم تبدیل شدهاند.با شخصی حرفمان می شود آن شخص به ما بی احترامی میکند به او بگویم نمیتوانیم حقمان را بگیریم از خودمان خشمگین می شویم از اینکه هیچ وقت نمی توانیم حقمان را از دیگران بگیریم و یا در مقابل بی احترامی هایی که به ما می شود همیشه سکوت میکنیم و سکوتمان منجر به خشم درونی از خودمان می شود.
کار هایی که نیمه کاره گذاشته شده است
روزی که باید درس می خواندیم ولی نه خواندیم
پولی که باید به کسی قرض می دادیم ولی این کار را انجام نداده ایمولی را که باید قرض می کردیم تا با آن سرمایهگذاری را انجام بدهیم ولی به خاطر ترس دست انجام این کار را نزدیم و اینک یادآوری این موضوع ما را از خودمان خشمگین می کند همیشه به خود میگویم اگر در آن روز فلان سرمایهگذاری را کرده بودم اکنون ما این گونه نبود از هم خیلی بهتر از این شده بودو
اگر آن روز درس خوانده بودم نمره بهتری میگرفتم و گرفتن نمره خوب قبول شدن در یک رشته خوب را به همراه داشت و اینکه از لحاظ اجتماعی در جایگاه بهتری بودم.
اگر به فلان کس فلان اندازه پول را قرض داده بودم مشکلش را حل میکرد و من هم در خوشحالی و شریک بودم.
شاید همه این رنجش ها در یک شخص وجود نداشته باشد ولی همه اینها رنجش از خودمان است این چیزهایی که از کودکی تاکنون باعث شدهاند ما برنجیم و این رنج تبدیل بخش از خود شده است و همه این خشم ها لایه های رسوبی را تشکیل داده و باعث این شده که ما نتوانیم به گنج ارزشمند درون خود دست پیدا کنیم.
هیچ چیز بهتر از این نیست که انسان احساس کند کاری که کرده است ارزشمند کاری مفید و به درد بخور بوده است تا به اینجا راجع به رنجش هایی از خودمان صحبت کردیم رنجش هایی که از کودکی تا به امروز داشتیم و همین رنجشها روی هم جمع شده بودند و لایه های رسوبی ضخیمی را شکل داده بودند
در همین جا می خواهیم با انجام تمرین ای این رنجش ها را پاک کنیم و این لایه ها را تکه تکه کرده و از روی معدن ارزشمند مان برداریم و در ادامه راه کارهایی را داشته باشیم که دیگر این رنجش ها به وجود نمیآیند و اگر هم به وجود آمدند جمع شوند و تا جایی که امکان دارد این بمانند
در قدم اول رنجش هایی که از خودمان داریم را مینویسیم همه را یادداشت می کنیم و در وهله دوم از خودمان می پرسیم که آیا این رنج شما به جا بوده است یا نه اگر هم به جا بوده است الان چه کاری میتوانیم برای آن انجام دهیم رنجش های تان از خودتان را یادداشت کنید و در آخر همه آنها را داخل آب روانی بیندازید و بعد از این اجازه ندهید که این لایه های رسوبی بر روی معدن گرانقدر شما ایجاد شوند و انرژیتان را بگیرند .
همه ما با حالت روحی خشم آشنا هستیم و در زندگی بارها آن را تجربه کرده ایم خشم نوعی هیجان روحی است که اغلب بر اثر واکنش شخص نسبت به رفتار ناشایست که خودش با خودش کرده یا دیگران نسبت به انجام داده است بروز می کند زمانی که از خودتان خشم داشته باشید نگاهی ناامیدانه به خود دارید همین نگاه ناامیدانه باعث میشود که کمتر دست به اقدام بزنید کارهایی را انجام بدهید که خوشحالتان کند.
بعد از رنجش از خود نوبت به رنجش از اطرافیان می رسد
رنجش از پدر و مادر و از هر کسی که تا اکنون با او در ارتباط بوده ایم و در شکل گیری زندگی مان نقش داشته است.
رنجش از اطرافیان اکثراً در مواقعی پیش می آید که ما نسبت به شخص یک توقع داریم توقع و انتظاری داریم که برآورده نشده است و با گذشت زمان این لایه رسوبی تبدیل به خشم شده است باید تک تک این توقعات و انتظارات را پیدا کنید و در خلوتی که با خود می کنید به دنبال این رنجش ها بگردید از چه کسی ناراحت هستید چه کسی انتظار کاری را داشته اید که برایتان انجام نشده است بعد از اینکه تمام این رنجش ها را یادداشت کردید باید به دنبال حل این رنجش ها باشیم دنبال این باشیم که این رنجش ها را تکه تکه کرده و خارج کنیم دارد که چند سوال از خودتان بپرسید
۱ انتظارم به جا هست یا نه نه به جا نیست
اگر به جا هست آیا در توانش بود که آن را انجام بدهد یا نه؟
اگر نمی توانست انجام دهد توقع خود را از آن شخص پایین می آورید اگر به این نتیجه رسید که باید انجام میداد با آرامش با شخص مقابل صحبت کنید به طور مثال اگر توقعمان از فرزندمان این است که درسش را خوب بخواند و با نخواندن درسش باعث رنجش شما می شود خواسته ام آن را با آرامش و متانت به او می گوییم حرف هایمان را میزنیم و اجازه نمی دهیم که این حرفها در درون ما جمع شود و تبدیل به خشم درونی می گردد
[/fusion_text][fusion_imageframe image_id=”408|medium” max_width=”” style_type=”” blur=”” stylecolor=”” hover_type=”liftup” bordersize=”” bordercolor=”” borderradius=”” align=”center” lightbox=”no” gallery_id=”” lightbox_image=”” lightbox_image_id=”” alt=”” link=”” linktarget=”_self” hide_on_mobile=”small-visibility,medium-visibility,large-visibility” class=”” id=”” animation_type=”” animation_direction=”left” animation_speed=”0.3″ animation_offset=””]https://zemzemeyezendegi.com/wp-content/uploads/2020/05/111778141_35cf3997-644e-40e6-9c99-009dcfe887e8-300×168.jpg[/fusion_imageframe][fusion_text columns=”” column_min_width=”” column_spacing=”” rule_style=”default” rule_size=”” rule_color=”” hide_on_mobile=”small-visibility,medium-visibility,large-visibility” class=”” id=””]
تمرینی که میتواند به ما کمک کند این لایه ها را راحت تر از خود جدا کنیم و اجازه ندهیم که دوباره این لایهها بر روی معدن گرانقدرم تشکیل شود این است که:
همه ما معمولاً دوش می گیریم اگر کار بدنی زیادی انجام داده باشیم برای رفع خستگی حتما دوش میگیریم اینجا هم قصد داریم که دوش روانی بگیریم.
روانی یعنی چه؟
شب به هنگام خواب با خود می گویید خوب امروز گذشته است و من می خواهم که بخوابم از خود سوال بپرسید امروز من از کسی رنجیده ام ؟
یا برعکس س آیا باعث رنجش کسی شده ام؟
اگر کسی را رنجانده ام یا کسی من را انجام داده است چه عکس العملی نشان دادن یا چه کاری را انجام میدادم بهتر بود؟
راجع به هر چیزی که رنجش دارید رئیس همکار دوست همسر و حتی خودتان هر کس و هر کس هر شب همه این رنجش ها را بنویسید همه ی غر های درونی را یادداشت کنید تا راه حل آنها را پیدا کنید زمانی که راه حل شان را پیدا کردید حلشان کنید و رهایشان کنید ما توانوان این را نداریم که مجموعه بزرگ ر و یا حتی بعضی از افراد که باعث رنجش ما شده اند را راهنمایی کنیم پس باید بپذیریم میپذیریم و رهایشان میکنیم.
رنجش از پدر و مادر همسر و همکار دوست به شب هنگام همه رنجش ها را یادداشت کنید چگونه یک دوش روانی می گیریم و تمام رنجش ها را پلیدی ها سیاهی ها کثیفی ها و تباهی ها را می شوییم با این شستشو همه این رنجش را از نوک پاهایم آن خارج میشود و به بیرون می رود وقتی که شب می خواهیم بخوابیم مانند یک فرشته سبکبال و راحت میخوابیم این تمرینی است که افراد موفق سال های سال آن را انجام می دهند و همین موضوع باعث می شود که رنجش های عمیق و زیادی از کسی نداشته باشند و این انرژی را برروی اهدافشان می گذارند.
رنجشی نداشته باشند یا اینکه همه چیز هر آن طور که می خواهند پیش رود برود رنجش دارند ولی رنجش ها را همان زمان که کوچک هستند حل می کنند.
تمرین دیگری که این جا می توان انجام داد و بیشتر در رابطه بین همسر شرکتها و کسانی که برای من بسی نزدیک هستند تهیه دفترچه دوستی است
یک دفترچه دیگر به نام دفترچه دوستی تهیه کنید و تمام رنجش هایی که از آن ها دارید را یادداشت کنید
به طور مثال
همسر عزیزم من چون تو را دوست دارم و به رابطه مان اهمیت می دهم از دست تو رنجیدم ولی نمی دانم حق با من است یا نه؟ رنجش من این است….
رنجش تان را می نویسید فرقی نمیکند در چه موردی رنجش دارید دلیل رنجش تان را می نویسید حکم نمیکنید
به طور مثال می توانید اینگونه بنویسید که امروز کرد من از شما خواستم یک چای برای من بیاورید تو خواستم را ندیده گرفتی و دنبال انجام دادن کار خودت بودی این موضوع من را خیلی ناراحت کرد و باعث شد که فکر کنم چرا همسرم من را دوست ندارد چرا برای من چای نریخت؟
حالا چه اتفاقی می افتد؟ چیزی که در دل شماست مانند اظهارنامه میرسد به دست همسرتان به او تفهیم اتهام میکنیم و با او گفتگو میکنیم واو باید از خودش دفاع کند؟
شاید در جواب بشنویم که: تو که از من چای خواستی من اصلاً متوجه نشدم.
یا با این جواب مواجه می شویم که من تورو خیلی هم دوست دارم خوب شد که بهم نگفتی اینگونه این رنجش برای ما حل میشود؟
اگر نمی گفتیم چه میشد؟
روی هم انباشته می شدند لایه بر روی لایه قرار می گرفت یک روز یک انفجار به نام خشم داشتیم و این خشم را با داد زدن و فریاد کشیدن جیغ زدن های بی مورد نشان می دادیم.
پس اجازه ندهید رنجش های شما جمع شوند یک راه گفتگو نوشتن است بنویسید و دلیل ناراحتی تان را توضیح دهید شریک عزیزم من شما را دوست دارم و می خواهم که رابطه مان تسهیل شود ولی احساس می کنم تو سود زیادی در فلان معامله برای خود برداشتی و مورد بررسی قرار می دهد و با رسیدگی رنجش شما از بین می رود.
اگر با هم ارتباط برقرار کنیم رنجشهای زیادی حل می شود یا اصلاً به وجود نمی آید.
یک چوب کبریت را در نظر بگیرید اندازه سر کبریت چقدر باروت وجود دارد این سر که بی خطری ندارد ولی اگر این ذره ها را به تراش ای م و جای جمع کنیم با انباشته شدن آن بر روی هم یک قوطی باروت به وجود می آید و اگر این انبوه جرقه ای بخورد منفجر شده و همه چیز را در هم می کوبد خشم هم اینگونه عمل می کند در وهله اول چیزی بسیار کوچک است ولی با گذشت زمان انباشته شدن خشم بر روی همدیگر خطرناک می شود.
اکثر مواقع که فریاد می زنیم جیغ میکشیم کنترل مان را از دست می دهیم همه اینها به خاطر رنجش های نگفته است.
پس ارزش این را دارد که رنجش هایمان را بنویسیم یا همان حمام روح داشته باشیم رنجش ها را ذره ذره تا زمانی که کوچک هستند حل کنیم حرفمان را بزنیم حال یا توقعمان به جا بوده یا که نبوده است اگر به جا بوده است و می تواند انجام دهد که انجام می دهد اگر هم که توان انجامش را ندارد ما باید آن را بپذیریم همه چیز قابل تعمیر نیست ولی پذیرفتن آن کمک شایانی به ما می کند.
موضوعی که باعث خشمتان شده را بگویید بگویید احساس من مشکل من این است.
تنها اشتباه ما این است که رنجش ها و یا احساس مان را نمی گوییم از این لحظه به بعد بیاموزیم موضوع ناراحتی را به زبان بیاوریم علت خشم مان را بگوییم زمانی که رنجش های مان را می نویسیم هیجان و خشم ما به یک منطق و استدلال تبدیل می شود به یک منطق و استدلال سازنده و آن را به طرف مقابل منتقل میکنیمو نه این که هیجان و خشم مان را بر سر افراد فرو بریزیم یا به صورت خشم فروخورده در خودمان نگه داریم.
[/fusion_text][/fusion_builder_column][/fusion_builder_row][/fusion_builder_container]