تو شروع این مقاله اول از هر چیزی می خواهیم طرز تهیه پفیلا رو اموزش بدیم
اره پفیلا.یا پاپ کورن که همان طور که همه می دونید و در جریان هستید از ذرت درست میشه.
اول از همه یک قبلمه نسبتا بزرگ برمیداریم و روی اجاق گاز قرار می دهیم.
کاری که تو مرحله ی بعد انجام می دهیم یک مشت ذرت برمیداریم و میریزیم ته قابلمه که داغ شده و یک قاشق غذاخوری روغن هم اضافه می کنیم.
به اندازه ها توجه کردید؟ یک قابلمه ی نسبتا بزرگ و یک مشت ذرت.
در ابتدا اندازه ها با هم هیچ تناسب ندارند
اما زمانی که ذرت ها شروع به ترکیدن می کنند و این روند ادامه پیدا می کند چی؟
بعد از گزشت زمانی کوتاه شاید یک یا دو دقیقه همان یک مشت قابلمه را پر می کنند و این اتفاق منجر به این می شود که حتی در قابلمه هم بالا میاید و محتویات به بیرون می ریزد
یک فکر مثل همان یک مشت ذرت است و ذهن ما مغز ما هم همان قابلمه ی بزرگ است.
یک فکر به ذهنمان خطور می کند و کمی خودش را مهم نشان می دهد و ما تمام تمرکزمان را بر روی ان فکر می گذاریم.
تمرکز ما در این جا نقش گرمای گاز در درست کردن پفیلا را دارد.
هر چه قدر این گرما که همان تمرکز ما است بر روی این فکر زیاد باشد این فکر زود تر و سریعتر شروع به بزرگ شدن و زیاد شدن می کند.
اگر حواسمان به فکر مان نباشد و این کار را ادامه بدهیم زمانی به خودمان می اییم و متوجه می شویم که در این پفیلا ها غرق شده ایم.
ما مانده ایم یک قابلمه ی بزرگ پفیلا که حالا بستگی به این دارد که طعمش را دوست داشته با شیم یا نه
ذهن ما بسیار بزرگ است و روزانه بیش از هزاران فکر از ذهن ما می گذرد.
و همین فکر ها و قدرت فکر کر دن یکی از سرمایه های اصلی ما انسان ها محسوب می شود.
ما انسان ها تنها مو جوداتی هستیم که قدرت اندیشیدن را داریم و بر خلاف دیگر مو جودات غریزی عمل نمی کنیم.
هر کاری را که انجام داده ایم و یا انجام می دهیم و حتی قرار است بعدا انجام دهیم قبل از انجام دادن راجع چگونگی کار و چگونه انجام دادنش فکر کرده ایم و فکر می کنیم.
همین الان دست از خواندن ادامه ی این مطالب بکشید و یک موضوع را انتخاب کنید و بهش فکر کنید.حدودا نیم ساعت وقت بگذارید و راجع به همان موضوع فکر کنید.
چون به عمد این کار را انجام می دهید شاید کمی سخت باشد ولی اگر یک موضوع که دغدغه ی فکری این روزهایتان باشد را انتخاب کنید و را جعش فکر کنید متوجه زمان نمی شوید و وقتی چشم هایتان را باز می کنید میبینید انواع فکرهاو وابسته به همان موضوع در ذهنتان بوجود امده اند و مثل همان پفیلا ها ظرف که همان ذهنتان است را پر کرده اند.
فکر یک کار ذهنی است که زمانی که انسان با مسیله ای رو به رو می شود می خواهد برای ان راه حلی پیدا کند و خواستار حل ان مسیله است
در این هنگام در ذهن ما انسان ها تلاشی برای حل این مسئله اغاز می گردد که این تلاش ذهنی را تفکر یا اندیشه می نامند. و وقتی که راه حل را پیدا کردیم کار تمام نمی شود بلکه وارد یک جریان دیگر فکری می شویم.
هر فکری فکر دیگری را می اورد.پفیلا و پفیلا ها ی دیگر.
به فرمایش سعدی بزرگوار که می فر ماید ای انسان تو همه اندیشه ای
همه ی این افکار و اندیشه ها از نسان انرژی و زمان می گیرد پس بهتر است به بذر ذرتی که انتخاب می کنید حواستان باشد.
همه ی این ها را گفتیم که به این جا برسیم که:ایا همه ی افکار ما انتخابی هستند برای حل مسئله هایمان؟
خیر.می توان به جرات گفت که بیشترما فکر و خیال هایمان ناخواسته است
فکر و خیال هایی که ناخواسته وارد ذهنمان می شوند و دست از سرمان بر می دارند
یعنی ما هم دست از سر انها برنمی دایم و تمام ان کرما و تمرکز را بر روی این افکار می گذاریم.و این تمرکز یک ظرف بزرگ فکر از همان جنس را به ما می دهد.
انسان به طور متوسط در طول شبانه روز حدود به ۶۰۰۰۰رشته فکر تولید می کند
که این افکار زندگی او را می سازد.به عبارت دیگر کیفیت زندگی انسان به کیفیتافکار تولید شده بستگی دارد.
fo3501
کیفیت پفیلای شما به ان یک مشت دانه ای بستگی دارد که در ابتدا درون ظرف می ریزید
دکتر ازمندیان در کتاب تکنولوژی فکر می نویسد
فکر ها در دنیا واقعیت ها عینییت پیدا می کنند.
فکر ها به ثروت ها تبدیل می شوند فکر عامل ارامش و یا اضطراب و افسردگی است.
فکر عامل اعتماد به نفس و خد با وری است فکر عامل ایجاد احساس عشق یا تنفر است فکر عامل دوستی ها و دشمنی ها است.
فکر عامل غم یا شادی است.فکر عامل موفقیت ها و شکست ها است.
فکر عامل نیکی ها و بدی ها است.فکر نردبان سعود یک انسان است
فکر انسان را به خدا می رساندو یا بر عکس انسان را در چنگال شیطان قرار می دهد
انسان ها زندگی خود را با افکار ی سازند.
و اما در ابتدای این مقاله مراحل درست کردن پفیلا را ذکر کردیم و در انتهای مقاله به مراحل درست شدن فکر می پردازیم
برخی برای فکر پنج مرحله ذکر می کنند که از این مراخل دو مورد اول مقدمه فکر هستند و در واقع سه مورد اخری خود فکر می باشند.که من به همان دو مرحله اشاره می کنم.
مواجه شدن با مجهول
تا زمانی که متوجه مجهولی نشده باشیم و با ان برخورد نکرده باشیم به هیچ وجه برای حل ان فکر نخواهیم کردوپس همیشه مو ضوعی باعث می شود.
شناسایی نوع مجهول
اگر پیش از اغاز فکر کردن نوع مجهول شناسا یی نشود ذهن در دریای معلومات غرق می شود و امکان بهره گیری از انها را نخواهد داشت باید انتخاب کنید که ایا این فکری که تمام انرژی خود را بر روی ان می گذارید و در زندگی واقعی عینیت پیدا می کند ارزش اندیشیدن دارد یا نه؟